شعر های زیبای شب یلدا

 

 

شعر های زیبای شب یلدا :شب یلدا یکی از شب ‌های مهم در ایران باستان بوده که البته در حال حاضر هم می باشد. اگر بخواهیم از اهمیت شب یلدا و این که از چه تاریخی در گاه شمار رسمی ایرانیان گنجانده شده برایتان بگوییم، قصه اش طولانی و زیاد می شود اما به نظر می رسد که از زمان داریوش یکم در تقویم رسمی ایرانیان این جشن باستانی به وجود آمده است.

 

شب نشینی و جشن‌ هایی که در این شب و در نقاط مختلف ایران برگزار می ‌شود، یک سنت کهن است که با گذشت زمان از آن دوره تا کنون نه تنها از اهمیت آن کاسته نشده بلکه در نزد ایرانیان جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد.

 

آداب و رسوم شب یلدا در ایران متفاوت است و به شیوه هایی کمی متفاوت تر برگزار می گردد. امروز ما در بی هوش می خواهیم به شعرهایی مناسب   شب یلدا در ایران بپردازیم پس با ما در بخش سرگرمی  همراه باشید.

 

 

باز ماه دی و سرمای زمستان آمد

شب یلدا شد و پاییز به پایان آمد

 

میوه از بهر شب چله فراوان آمد

مفلس از داغ فسنجان به لبش جان آمد

 

بزم سور است مهیا و بخاری علم است

اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است

 

پرتقال آمد و موز آمد و ازگیل و انار

سیب و نارنگی و لیمو و گلابی و خیار

 

هندوانه به میان آمد و آجیل آچار

خوش بساطی است ولی حیف که در این شب تار

 

بینوا در هوس شلغم و ‌آش کلم است

اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است

 

مفلسا، سور اگر گشته مهیا به تو چه؟

شادی و عیش و خوشی در شب یلدا به تو چه؟

 

مرغ بریان و فسنجان و مُسمّا به تو چه؟

آخرت از تو بُود! عشرت دنیا به تو چه؟

 

مطبخ خلد برین بهر تو پُر دود و دم است

اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است

 

سیر را از شکم گشنه نباشد خبری

نرسد هیچ ز سرما به وجودش خطری

 

ای ‌که از راه خطا در پی سیمی و زری

نام نیک ار نخری، فاش بگو پس چه خری؟

 

نسبت خر ندهم بر تو که بر خر ستم است!

اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است

 

خر شریف است و خران فایده بخشند بسی

کس ندیده که کند هیچ خری بد به کسی

 

هرچه عرعر کند او را نبود دادرسی

نه هوایی به سرش هست و نه در دل هوسی

 

نه نگاهش به سوی سفره هر محتشم است

اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است

 

 

مرحوم «غلامرضا روحانی»

 

شعر های زیبای شب یلدا

شعر های زیبای شب یلدا